عسلام امروز 15 روزه شدن
سلام عسلای مامان
دوست دارم که هر روز هر ثانیه ای رو که با هم میگذرونیم براتون بنویسم اما الان خودتون خوب میدونید تا میام به کارای عقب افتاده برسم یکی تون بیدار میشید من ناراحت نیستم از این وضعیت اما باید به من فرصت بدید تا بتونم خودم با این وضعیت هماهنگ کنم
نمیدونید دوست دارم از لحظه به لحظه با شما بودن بنویسم هر اتفاق جدید که براتون می افته سعی میکنم بیشتر به وبلاگ تون سر بزنم.
راستی از بابایی براتون بگم که شبا بزور میخوابه تا ساعت دو و سه شب میخواد با هاتون بازی کنه منم هی باهاش دعوا میکنم که حالا که فرشته های من ساکتن برو بخواب که صبح سر حال بری شرکت اما مگه گوش میکنه حسابی از بازی با شما لذت میبره منم که این لحظه ها رو میبینم هزار مرتبه خدا رو شکر میکنم که مارو لایق این خوشبختی دونست.
اینم چند تا عکس واسه عسل جون که زود امتحاناشو بده بیاد فرشته های مارو ببینه
بقیه عکسا رو تو ادامه مطلب ببینید...